تقصیرارو گردن میگیرم بیا تموم کن این فاصله رو =(

ساخت وبلاگ

تا حواسم جمع خودم شد دیدم دوباره دل و حواسم و برده و بازیچه دستش شدم! تا چند روز عصبی بودم اما اینم گذشت چون دیدم فقط من موندم و اون لحظه ها و حتی اگر قرار باشه بعدا لحظه ای با هم داشته باشیم اینجا نخواهد بود! درسته معذرت خواهی کرد و خواست درست کنه تا ادامه بده اما مشکل این بود راهی کردمش و هنوز چیزی درست نشده بود!  تمام انرژیم صرف شد تا دوباره خودم و بغل کردم و پذیرفتم رها کردن اینجا هم جوابه!  دلم خواست براش بگم که با جلب توجه از من چقدر دیوار دور خودش کشیدن بهم اسیب زد اما نتونستم ارزش این کار و مشخص کنم! و از همه بدتر من هنوز با این همه اتفاق بینمون نمیتونم از دوست داشتن و حس خوب بهش دست بردارم پس رای شدم به از دور دوست داشتن ادمی که روزی خود دیگر من بود و حالا غریبه ای اشنا! 

اما این روزها درگیر دوری از کسایی ام که مشکلم اصل دوری نیست مشکل اینه که دلیل خوبی نداریم و از اون بدتر مقصر واقعی معلوم نیست که هر سه قدم عقب گذاشتیم و با همین رویه روز ها رو میگذرونیم. یعنی نمیشد با خوشی و همون سطح حس خوب از هم فاصله میگرفتیم و کار به اینجا نمیکشید.

غمگینم نه از فاصله و نه از مقصر نا معلوم، غمگینم که من با این چیزها خوب جور در نمیایم، که دلم بد قلق است و اگر کوره اتشش تمام شود از دست خودم هم کاری بر نمیاد =( 

بی حسی و بی حوصلگی این روز ها برایم تعریف نشده است اما اگر به این دوری ربط داره، نمیدانم تا کی باید تحمل کنم. من ادم الکی خندیدن نیستم و از ان بدتر وقتی الکی میخندم خودم هم خسته میشوم. 

ذوق جلسه اول ترم دوم، تو، برف، صندلی های ته کلاس.......
ما را در سایت ذوق جلسه اول ترم دوم، تو، برف، صندلی های ته کلاس.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodedigaram بازدید : 92 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 16:14