بس نیست واقعا؟؟
پاییز نشده برگامون سبز سبز ریخت، خواستیم بمونیم و از نو بسازیم
بارون نزده خیس شدیم و به زلالی اسمون پناه بردیم برای نگاهامون
ضربه خوردیم، درد به جان شدیم، غم تنها عنصر باقی مانده ما شد و ندانستیم ما ز غمیم یا غم خود ماست!؟!
بس نیست که نتوانستیم که بخواهیم که بدانیم پس کجاست روزهای خوب که همیشه چشم به راهشان ماندیم؟!
ذوق جلسه اول ترم دوم، تو، برف، صندلی های ته کلاس.......
برچسب : نویسنده : khodedigaram بازدید : 73