تا میام نزدیکت بشم چشام تر و تصویرت تار میشه...

ساخت وبلاگ

چجوری میشه که حتی با عقل هم نمیشه گاهی دل رو راضی کرد؟؟  چقدر میتونه اذیت شده باشه که کارا و اتفاقا هم وقتی از یاد بره اما هنوز اون تلخی حسای القا شده تو قلب مونده باشه :( 

تا یادمه نذاشتم خرده شیشه تو گذر زمان به خودش بگیره، نخواستم هم رنگ ادما دوست داشتن و احساساتم به منطق و سیاست های روابط اغشته بشه، نخواستم قاطی جماعتی بشم که منافعشون احساساتشون و حرکت میده و به وقتش میتونند کور باشن نسبت به حس خودشون و حتی دیگری...اصلا اینجوری دردا و نشدنای مسیر هم حال نمیده، یه جوری باید احساس خرج کنی بشینه به جونت و وقتی هم ضربه خوردی غم تو تموم جونت بپیچه... 

ادم کینه ای نیستم، خداروشکر خیلی هم سریع کارایی که باهام کردن و فراموش میکنم اما مدتیه بعد یه سری حرکتا ادم ها دیگه از چشمم می افتن. 

هر چی سعی میکنم راه بذارم جلوی پام برای دیدن بعضیا، تصویرشون تاره تاره، نمیدونم مشکل از تصویر اوناست یا چشای من... 

 

ذوق جلسه اول ترم دوم، تو، برف، صندلی های ته کلاس.......
ما را در سایت ذوق جلسه اول ترم دوم، تو، برف، صندلی های ته کلاس.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : khodedigaram بازدید : 89 تاريخ : جمعه 16 اسفند 1398 ساعت: 7:32