مسکن فقط و فقط جاده
اهنگ، اهنگ خوب، شادمهر
خود، او، دل، و تمام
نبض زندگی و میشه تو جاده گرفت و دید باهاش چند چندی
این روزا که گذشت چی بودن دیگه؟ تا چشم وامیکردی درد میریخت تو وجودی که نمیشد دیگه زخماش و بست
شکستم، خورد شدم، مردم، زنده شدم، مقاومت کردم، مبتلا شدم، دلتنگ و دلگیر شدم خسته و خسته و خسته شدم
اصلا دلم نمیخواست هیچ جای زندگی بزنم رو خلاص و بذارم با شب و روز دنیا، روزام بگذره اما یه ماه تمام هیچ کاری نتونستم کنم، نه پای پس نه پای پیش
یه ماه تمام با زخمای روزگار عمق گرفتم
بزرگ شدم و حالا بهتر میتونم عقلم و کنار دلم بنشونم
حالا دلم و دستم گرفتم و میخوام راه بندازمش
میخوام پیداش کنم
راستی چقدر لاغر شده بود
چقدر پریشون بود
خوبه حالش؟
چقدر فاصله....
من هنوز استوری نذاشته بودم که 4تا از دوستام و از دست دادم
هنوز اظهار نظری نکردم که حرف هایی شنیدم که مستقیم قلبم و نشونه رفتن
زمان گذشته اما هنوز داغش تازست و هنوز بغض میکنم وقتی میخوام رو پام واستم, اما ایستادن و خودش بهمون یاد داد
چقدر خوش حالم که تو این همه از دست دادن من اومدم سراغ تو
چقدر قشنگ و به موقع جونم به حرفات وصل شد و دل گره زدم به تویی که درست ترینی :)
یه ماهی که خواب و خوراک معمولی هم نداشتم
هیچ جوره برای این من کاری نکردم و میدونم حالا قدر یک ماه تو خودم فرو رفتم و باید براش انرژی بذارم تا پیدا بشه....
جاده برگشت پایان ترم سه
ذوق جلسه اول ترم دوم، تو، برف، صندلی های ته کلاس.......
برچسب : نویسنده : khodedigaram بازدید : 85